چگونه اولین ارزیابی اکتشافی (Heuristic Evaluation) خود را انجام دهم؟

در این نوشته سعی کردم به صورت مختصر ولی کاربردی در مورد ارزیابی اکتشافی (Heuristic Evaluation) توضیحاتی دهم. به ارزیابی اکتشافی Expert Evaluation هم گفته می‌شود و پُر واضح است که اساس این ارزیابی بر تشخیص شخص یا اشخاص خبره استوار است.

Jakob Nielsen و Rolf Molich این روش را توسعه داده‌اند و هنوز هم روش ارزیابی اکتشافی به رسمیت شناخته نمی‌شود، ولی کارایی داشته و از آن استفاده می‌شود و نتیجه‌ی آن نیز مطلوب است و در زمان و بودجه می‌تواند به شدت صرفه‌جویی نماید.

ارزیابی اکتشافی چیست و چرا صورت می‌گیرد؟

این ارزیابی قصد دارد مشکلات مربوط به «رابط کاربری» یا همان UI از یک محصول خاص را مورد بررسی قرار دهد و تلاش بر این است که محصول قبل از عرضه توسط افراد خبره تست شده و نقاط ضعف آن مشخص شوند تا محصول در هنگام عرضه با مشکلات کمتری مواجه باشد و پیامدهای منفی کمتری را برای محصول و ذینفعان در پی داشته باشد که طبیعی است که این اتفاق می‌تواند در گرو کاربرد پذیری و تجربه‌ی کاربری باشد.

به عبارت خیلی ساده، ارزیابی اکتشافی یک روش سریع و کاربردی برای حل مشکلات یا تصمیم‌گیری است.

چطور روی یک محصول ارزیابی اکتشافی انجام دهم؟

با اینکه روش کلی کار به یک صورت است، اما ظاهر بررسی‌ها ممکن است گاهی متفاوت به نظر برسد. من در ادامه به صورت خیلی ساده سعی می‌کنم روشی را که خودم از آن استفاده کردم، به دور از پیچیدگی‌های مرسوم بیان می‌کنم.

ما یک چک‌لیست ده‌گانه داریم که بررسی محصول بر اساس این چک‌لیست صورت می‌گیرد. باید هر قسمت از محصول مورد نظرمان را بررسی کنیم و در هر مرحله در صورتی که با مشکلی مواجه شدیم، مشخص کنیم که مشکل مورد نظر جزو کدام یک از موارد چک‌لیست ده‌گانه‌ی ما خواهد بود. سپس طبق آن مشکل را شرح دهیم و راه‌حلی برای آن ارائه کنیم (فکر می‌کنم این قسمت سلیقه‌ای باشد و در برخی Case studyها به هیچ وجه چنین کاری صورت نگرفته بود)

همچنین لازم است درجه‌ی این مشکل نیز مشخص شود. مثلاً مشکل ساده است یا جدی و…

در ادامه به نحوه‌ی مشخص کردن درجه‌ی مشکل نیز پرداخته‌ام. ولی قبل از آن با آیتم‌های ده‌گانه‌ی چک‌لیست آشنا شویم. آیتم‌های چک‌لیست ده‌گانه به صورت زیر می‌باشند که توضیحاتشان را نیز ذکر کرده‌ام و در اولین فرصت به صورت مختصر در مورد هر کدام نیز توضیحاتی به زبان فارسی اضافه خواهم کرد:

Visibility of System Status (The user should always be aware of what is happening with the system through feedback and messaging)

Match Between System & the Real Word (The system should use language expected by the user and follow any real-world patterns for the type of scenario)

User Control and Freedom (The system should allow users to work in multiply ways and to undo incorrect choices)

Consistency (The system should use the same language, visual styles and similarly structured workflows whenever possible)

Error prevention (The system should help the user avoid errors)

Recognition over recall (The system should minimize what the user has to remember or memorize and instead help them recall things trough visual elements)

Flexibility & efficiency of use (Users should be able to move through the system in various ways depending on their skill level)

Aesthetics (The visuals should not interfere with the system)

Recovery from errors (Error Messages are easy to understand)

Help & documentation (The system should provide access to documentation that guides users through common tasks)

شدت درجه‌بندی مشکلات کاربردپذیری (Severity Ratings for Usability Problems)

نحوه‌ی درجه‌بندی شدت مشکل نیز راهکاری دارد که فاقد چالش نیست. شدت یک مشکل می‌تواند ترکیبی از سه عامل باشد که از طریق پاسخ به سه سؤال زیر می‌توان به آن پاسخ داد:

۱- مشکل شایع است یا به ندرت رخ می‌دهد؟

۲- اگر این مشکل رخ دهد، کاربر به سادگی از پس آن برخواهد آمد یا درگیر آن خواهد شد؟

۳- آیا این مشکل تداوم دارد و کاربران دائماً قرار است با آن دست و پنجه نرم کنند یا اینکه تنها یکبار رخ می‌دهد و کاربران نیز از پس آن برخواهند آمد.

سپس می‌توانیم برای درجه‌بندی مشکلات از ۰ تا ۴ به صورت زیر عمل کنیم:

مشکل مشاهده شده را به عنوان مشکل کاربردپذیری قبول ندارید: ۰

مشکل ظاهری: در صورتی که زمان کافی برای انجام پروژه در دسترس باشد، رفع آن منطقی است؛ در غیر این‌صورت نیازی به رفعش نیست: ۱

مشکل کاربردپذیری جزئی: حل چنین مشکل یا مشکلاتی از اولویت پایینی برخوردار است: ۲

مشکل کاربردپذیری بزرگ: حل چنین مشکل یا مشکلاتی مهم است، پس باید در اولویت بالایی جهت برطرف شدن قرار گیرند: ۳

فاجعه در کاربردپذیری: چنین مشکل یا مشکلاتی قبل از لانچ شدن محصول حتماً باید مرتفع شوند و به هیچ وجه محصول با داشتن این نوع مشکل نباید در معرض استفاده‌ی سایرین قرار گیرد: ۴

به جرأت می‌توان گفت شما با به دست آوردن موارد گفته شده در بالا حداقل اطلاعات مورد نیاز جهت بررسی اکتشافی یک محصول را دارید و با دانستن همین موارد شما می‌توانید به ارزیابی اکتشافی یک محصول بپردازید. ولی موارد و نکات مهم و جالب دیگری هم هستند که پیشنهاد می‌کنم برای مشاهده‌ی برخی از چالش‌های پیش رو به نوشته‌ی زیر مراجعه کنید:

https://www.nngroup.com/articles/how-to-rate-the-severity-of-usability-problems/

همچنین وبسایت Airtable می‌تواند ابزار مناسبی برای کار جهت Heuristic Evaluation باشد:

https://airtable.com

درباره نویسنده: احسان